آهنگسازی در موسیقی راک و متال - قسمت دوم
برای یک نوازنده گیتار که با ریتم آشنایی کافی دارد کار سختی نیست که کلیات یک قطعه را تنظیم کند ، ولی در ادامه و کامل کردن اثر این دانش تئوریک است که کمک زیادی به آهنگسازی می کند. مثلا پیدا کردن سه یا چهار آکورد که پس از هم صدای دلنشینی پیدا کنند کار مشکلی نیست ولی ادامه دادن قسمتهای مختلف آهنگ با توجه به آن کوردها و بوجود آوردن حس های متفاوت و جذاب در طول قطعه مستلزم دانستن اطلاعات بیشتری از جمله کوردهای موجود در آن گام ، گام های همسایه ، شناخت کافی از "ریف" ، "بریج" ، "کروس" و غیره دارد
برای اینکه ذهنیت خود را در آهنگسازی تقویت کنید می توانید کتابهای مرتبط بسیاری مطالعه کنید و یا دوره های متنوعی را پشت سر بگذارید تا تئوری موضوع برای شما روشن شود ولی بهترین منبع و استاد برای یادگیری "گوش" شماست. دانش تئوریک مکتوب هر چقدر هم که زیاد باشد دلیل بر اینکه شما آهنگساز موفقی هستید نیست. شما با یک مدرک بالای موسیقی تنها تئوریسین بودن خود را تضمین می کنید و نه آهنگساز بودنتان را. "با دقت گوش کردن موسیقی" بهترین روش آموزش است. وقتی به موزیک مورد علاقه خود گوش می دهید سعی کنید بروی تک تک ساز ها جداگانه دقت کنید ، سپس ارتباط آنها با همذیگر را بررسی کنید و دقت کنید که با هر یک از این ترکیبها چه حس و فضایی بوجود می آید. لازم است در حین گوش کردن آهنگ بارها به عقب برگردید و قسمتی که شنیدید را دوباره بررسی کنید. توجه کنید در چه قسمتهایی از موسیقی نوازنده ها برای هم فضا را خالی می کنند و کجا به همراه هم می نوازند و یا اینکه وقتی با هم می نوازند چگونه نتها را انتخاب می کنند ، آیا یک نت را می نوازند و یا با ترکیب دیگری این کار را انجام می دهند. به عنوان مثال اگر گیتاریست هستید سعی کنید به سایر سازها به غیر از گیتار در آهنگ نیز دقت کنید. این به این معنی نیست که توانایی نوازندگی باس گیتار ، درامز یا کیبورد و یا خوانندگی را هم داشته باشید ، کافی است با کاربردها و تاثیری که آنها در موزیکتان دارند آشنا شوید. سعی کنید برای گوش کردن دقیق به موسیقی تعصب های خود را کنار بگذارید. شاید در سبکهایی که مورد علاقه شما نیستند نیز مواردی برای آموختن وجود داشته باشد. این کار باعث می شود دید جامع تری نسبت به موسیقی داشته باشید
برای نوشتن موسیقی راههای بسیاری وجود دارد و آهنگسازها با شیوه های متفاوتی این کار را انجام می دهند. مهم نتیجه گرفتن است و نمی توان تنها به یک یا چند شیوه صحیح برای آهنگسازی اشاره کرد. گاهی با بازی با یک موتیف موسیقی و اجرای آن با گیتار ، گاهی بر اساس شعر ، گاهی هنگام بداهه نوازی ، گاهی با نوشتن نت حتی بدون اجرای سازی و ... در واقع در ابتدا "ایده" بوجود می آید و سپس در حین آهنگسازی و تنظیم بتدریج آن ایده به موزیک نهایی نزدیک می شود. به طور کلی "آهنگسازی" و "تنظیم" دو مقوله کمی متفاوت هستند ولی امروزه بسیاری از آهنگسازها کارشان را شخصا تنظیم می کنند و شاید علت اصلی آن بهره بردن از فن آوری دیجیتال در موسیقی است که کار را آسان تر کرده است. منظورم از "آهنگسازی" بدون تنظیم این است که تنها کلیات آهنگ مشخص شود ، به عنوان مثال شعر و ملودی آن به همراه آکوردهای قطعه ، و منظور از "تنظیم" هم ساز بندی ، نوشتن نت برای تک تک سازها ، مشخص کردن فرم شروع و تکرارها و پایان ، در صورت لزوم تصحیح ملودی ها و کم و اضافه کردن آن ، هارمونی و ... در واقع این تنظیم است که به آهنگ فرم می دهد و حتی سبک آهنگ را مشخص می کند. نمونه قابل لمس از تاثیر تنظیم بر سبک آهنگ بازنوازی آهنگهای پاپ در فرم متال و یا برعکس هستند. بعضا کسانی که شعر و کلیات موسیقی را می نویسند شناخت عمیقی نسبت به تئوری موسیقی نیز ندارند و کارشان در مرحله تنظیم توسط یک آهنگساز حرفه ای تصحیح و کامل می شود. در موسیقی پاپ این شیوه بسیار رایج و برای گروه های راک و متال نیز صادق است ولی تبلیغات مرسوم هنگام انتشار اثر اجازه تاکید بر نام تنظیم کننده را نمی دهد چون قاعدتا مخاطب های یک موزیسین به نام تنظیم کننده آثار اهمیت چندانی نمی دهند ، این در حالی است که بخش بزرگی از کار توسط تنظیم کننده انجام می شود
همانطور که قبل اشاره کردم "ایده" نقش مهمی در آهنگسازی ایفا می کند. همیشه سعی کنید ایده هایی که به ذهنتان می رسد را به نوعی ثبت کنید تا فراموش نکنید. گاهی ایده هایی که داشته اید را با هم ترکیب و به یک اثر تبدیل می کنید. گاهی تنها برای شروع آهنگ چیزی به ذهنتان می رسد و بعد از گذشت مدتی زیاد برای ادامه آن به ایده خوبی می رسید. برای نوشتن ایده هایتان سختگیر نباشید. نوشتن "نت" یا "تبلچر" قسمت اصلی آن و یا یک "ضبط" دم دستی باعث می شود آن ایده را تا وقتی به آهنگ تبدیل نشده حفظ کنید. ایده ممکن است هر زمانی به سراغ شما بیاید. در مکتوب کردن آن سستی نکنید ، ممکن است به قیمت از دست دادن یک آهنگ خوب تمام شود! لازم نیست برای رسیدن به ایده موسیقایی حتما ساز خود را در دست داشته باشید ، گاهی تنها تمرکز کردن نیز کافی است. ممکن است این کار را در هر محلی انجام دهید. در خیابان ، تاکسی و یا هر محلی که وقتی برای آن پیدا کنید. از روی دیگر همیشه این را به خاطر بسپارید که هر ایده طلایی ممکن است پس از به اجرا گذاشتن چنگی به دل نزند. ممکن است به نظر تکراری ، کلیشه ای و یا غیر حرفه ای به نظر بیاید. همچنین ممکن است شبیه به قطعه ای باشد که قبلا شنیده اید و در ذهن شما بوده ولی آن را بدرستی به خاطر نیاورید و فکر کنید یک ایده نو است. بنابرین هر ایده جدیدی که به ذهنتان می رسد به معنی یک اثر جاودان نیست. حتما باید بدرستی اجرا شود و نتیجه نیز زیبا باشد